سیاست یا فناوری؟ کدامیک جهان را نجات خواهد داد؟

ساخت وبلاگ

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، انقلاب فناوری اطلاعات جهان را فرا گرفته و تاثیرات انقلابی آن همه جا دیده می‌شود. اما تحول سریع فناوری در تضاد کامل با عدم تغییر سیاسی قرار گرفته است.
نظام سیاسی آمریکا در طول 25 سال گذشته به سختی تغییر کرده و حتی تغییرات مقطعی مثل انتخابات 2008 اوباما تنها تثبیت کننده وضع موجود بوده است. این در حالی است که زندگی شهروندان آمریکایی در همین مدت بسیار دگرگون شده و توسعه وب و دستگاه‌های ارزان قیمت و پر سرعت وابسته به آن، نحوه ارتباط مردم با یکدیگر را تحت تاثیر قرار داده است. حتی نحوه دوست شدن انسانها با یکدیگر،قرار ملاقات‌هایشان، پژوهش ها ، تصمیم گیری‌ها و مذاکراتشان و حتی اینکه می‌خواهند چه کسی باشند و چه کار می‌خواهند انجام دهند را دگرگون کرده‌است. اگر کسی از قرن بیستم به قرن حاضر منتقل شود، بسیاری از جنبه‌های زندگی ما برای او غیر آشنا و نا مفهوم خواهد بود. این ماجرا فقط در مورد آمریکا نیست. حکومت چین نیز به لحاظ سیاسی از 4 ژوئن 1989 تاکنون (یعنی از کشتار گسترده میدان تیان آن من که تنها اعتراضی به وضع موجود بود و سرانجام نیز با سرکوب گسترده رژیم حاکم – حزب کمونیست- در نطفه خفه شد) چندان تغییری نکرده اما از جنبه‌های غیر سیاسی شاهد تغییرات متعددی بوده که رشد سریع اقتصادی و رشد فناورانه تنها بخشی از آن است. هم اکنون تقریبا بیش ازیک میلیارد دستگاه تلفن همراه در چین وجود دارد در حالیکه یک دهه پیش، از هر ده چینی تنها یک نفر از تلفن همراه استفاده می کرد.
به نظر می رسد در حال حاضر دسترسی به فناوری نیاز به تغییر سیاسی عمده را از بین برده است. با وجود انقلاب جذاب تکنولوژی ، چه کسی ممکن است خواهان انقلاب سیاسی باشد؟
فناوری این قدرت را دارد که سیاست را منسوخ کند. گستره تغییرات فناوری سبب شده ، دولت چیزی کند، دست و پاگیر و اغلب بی فایده به نظر برسد. از طرفی در مقایسه با ایده های بزرگی که در صنعت فناوری ظهور می کند، تفکر سیاسی، امری سست و بی روح به نظر می رسد. در عصر پسا ایدئولوژیکی، عجیب ترین ایده‌های سیاسی نیز از دل بحث هایی در مورد فناوری پدیدار شده اند. امروزه کمونیست ها و لیبرالیست های رادیکال بیشتر در میان مهندسین کامپیوتر دیده می شوند تا دانشمندان علوم سیاسی.
پیشرفت در محاسبات کامپیوتری، راه های نوینی را برای فکر کردن درباره معنای مالکیت، به اشتراک گذاری و زندگی خصوصی فراهم کرده ، و اینها اساسی ترین مسائل علوم سیاسی مدرن اند. اما پاسخ های جدید به ندرت از میان علوم سیاسی بیرون می آیند. در مجموع به نظر می رسد فناوری نه ابزاری در خدمت ارتقای سیاست بلکه پدیده ای برای دور زدن و عبور کردن از سد علم سیاست است.
ظهور گسترده تلفن همراه ، فقیرترین شهروندان جهان را قادر ساخته تا از دام دولت‌های شکست خورده‌شان بیرون بغلتند. در کشورهایی که فاقد زیر ساخت های اساسی همچون شبکه های حمل و نقل در دسترس، سیستم حقوقی قابل اعتماد و بخش بانکداری قابل استفاده هستند، مردم به واسطه امکاناتی که تلفن های همراه در اختیارشان قرار می دهد می توانند شبکه هایی از مالکیت و تبادل ارز را خارج از کنترل دولتهایشان، برای خود ایجاد کنند. از این طریق حتی ساکنین دور افتاده ترین مناطق روستایی می توانند به کسب وکار در خارج از جوامع محلی خود بپردازند و این امکانی است که نه دولت، بلکه فناوری در اختیار آنها قرار داده است. امروزه برای بسیاری از ساکنین جوامع افریقایی، فناوری های نوین تلفن همراه، راه گریزی از سیاست های نا مناسب ودیرینه دولت است. البته نباید درباره تاثیرات این فن‌آوریها بیش از اندازه اغراق نمود. آنها هرگز نمی توانند جلوی یک جنگ داخلی را بگیرند. تلفن های همراه معادله اساسی امنیت سیاسی را تغییر نداده اند: مردم اسلحه بدست، برای استفاده نکردن از تسلیحات خود، نیاز به دلیل قانع کننده ای دارند و فناوری به تنهایی نمی تواند این دلیل قانع کننده را در اختیار آنها قرار دهد. در واقع، به هر طریق بنگیریم، این تنها علم سیاست است که می تواند شما را از امر سیاسی نامناسب رهایی بخشد.

بی حوصلگی در امر سیاسی،در جهان توسعه یافته اما، به نحو دیگری بروز کرده است. در این بخش از جهان به فناوری به عنوان ابزاری برای رهایی و نجات از دست دولت های شکست خورده نگاه نمی شود. ما فناوری را به عنوان ناجی انسانها از چنگال غروری می دانیم که امر سیاسی و سیاستمداران گرفتار آنند. در برابر بی تحرکی جهان سیاست، دنیای فناوری اطلاعات، دنیایی پویا، منعطف و هیجان انگیز به نظر می رسد. کدام دولتی در جهان توانسته تا کنونی ابزاری مفید تر از ویکی پدیا برای رفاه و آسایش عمومی خلق کند؟ آیا بوروکراسی هرگز می تواند به اندازه گوگل زندگی بشری را ارتقا دهد؟ نظاره کردن مصاف بی پایان سیاستمداران دموکراتیک برای هم ترازی با فناوری‌های نوین و در خدمت گرفتن آنها دردناک است. آنها می دانند که باید از فناوری استفاده کنند، اما نمی دانند چگونه؟! سابقه تلاش بوروکراسی‌های دولتی برای استفاده هر چه بهتر از فناوری تا کنون به هیچ عنوان رضایت بخش نبوده است.این شکست ها منجر به توهین و تحقیر گسترده سیاستمداران نه تنها در میان شهروندان بلکه میان صاحبان صنایع فناوری می شود که اغلب به دولت به چشم مانعی نگاه می کنند که باید بر آن غلبه کرد. به زعم آنها، دولت تنها یک موجودیت ناراحت کننده آنالوگ در جهان دیجیتال است. اما مسائلی هست، که صنعت فناوری هرگز آنها را به خوبی درک نخواهد کرد. اگر دولت نبود، هیچ کدام از صنایع فناوری در مقیاسی که امروز می شناسیم وجود نداشت. نه تنها به این خاطر که هر صنعتی برای حفظ پویایی محصولاتش، نیازمند نهاد‌های سیاسی پایدار و قابل اعتمادی است از حقوق مالکیتش دفاع کند، بلکه به این خاطر که در واقع انقلاب فناوری اطلاعات بر پایه سرمایه دولتی شکل گرفت و گسترش یافت.

بنیادهای اولیه انقلاب فناوری اطلاعات در دوران جنگ سرد نهاده شد و ریشه در تحقیقات گسترده دولت آمریکا در دهه های 1950 و 1960 داشت. در این دوره بیشتر سرمایه گذاری های پژوهشی در ایالات متحده از محل بودجه نظامی انجام می گرفت. در این میان، اینترنت نیز زندگی خود را در غالب یک پروژه نظامی آغاز کرد. هرچند دولت دقیقا نمی دانست چه پدیده ای را خلق کرده است. اندک اندک نوآوری های تکنولوژیک از انحصار پروژه‌های نظامی دولتی خارج شد و با کمک کمپانی های خصوصی به شکل محصولاتی قابل عرضه به بازار در آمد.
آنچه در دهه 1970 نیروی محرکه سرمایه گذاری های دولتی در پروژه های عظیم فناوری های اطلاعاتی هم چون فرکینگ (یا همان شکست هیدرولیکی) شد، ترس سیاستمداران از پیامد های بحران نفتی بود. جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 منجر به چهار برابر شدن قیمت نفت و رکود اقتصادی در جهان شده بود که خود ناآرامی های مدنی، ضعف نظامی و فروپاشی اجتماعی را در پی داشت. اما فرکینگ نیز مشکلات زیست محیطی فراوان خاص خود را به همراه آورد.
تغییر جهت اساسی به سمت فناوری های سبز نیاز به چیز دیگری داشت: مجموعه تازه ای از تهدیدات حاد که سیاستمداران را وادار به سرمایه گذاری در این حوزه کند. و اگر دولت در این عرصه تمام قد ظاهر نشود، نمی توان امیدوار به گسترش فناوری های سبز بود. هر کس تصور کند، فناوری نوین که فقط به واسطه نیروهای بازار (بدون دخالت دولت) خلق شده اند قادر به حل چالش هایی در مقیاس تغییرات آب و هوایی خواهند بود، خود را فریب داده است. کارگزاران بازار هرگز حاضر نیستند خودشان را وارد چنین بازی های خطرناک و پر هزینه ای کنند. در حال حاضر تنها دولتی که به خاطر ترس از شورش عمومی در واکنش به سطح بالای آلودگی، در فن آوری های سبز به شکل گسترده سرمایه گذاری می کند، چین است. در واقع دولت چین نگران این است که برخی از فجایع زیست محیطی آینده، تسلط اقتدار آمیزش بر ملت را کاهش دهد. اما دولتهای غربی در حال حاضر با این ترس مواجه نیستند. دولتها کارهای زیادی می توانند انجام دهند که کمپانی های بزرگ از پس هیچ کدامشان بر نمی آیند. (مثلا بسیج منابع برای جنگ) از طرفی کمپانی ها هم خیلی کارها، می توانند انجام دهند که دولت ها قادر به انجامشان نیستند. گوگل به تازگی با عرضه ماشین خود ران (self-driving car) در واقع چنین کاری انجام داده است.
دولتها معمولا تمایل به انجام دادن پروژه های پیچیده تری دارند. مثلا، حرکت به سمت جهانی بدون راننده! که گوگل هرگز از پس آن برنخواهد آمد. جاده‌های چنین جهانی را دولت باید مدیریت کند. در واقع دولت به گوگل نیاز دارد تا چنین ماشینی را برایش بسازد و گوگل به دولت محتاج است تا عرصه ای را برایش فراهم سازد که ماشین های خود ران قادر به حرکت در آن باشند.
فناوری ، فرایند نظارت بر مردم را برای دولت بسیار آسان کرده است. دولتها اکنون به طرق مختلف و هیجان انگیز(خواند ایمیل ها، گوش دادن به تماس ها، ردیابی پیامک ها و بررسی حساب های بانکی) در کارهای ما جاسوسی می کنند. این اقدامات که معولا توسط دولت آمریکا ، انجام می شود نا رضایتی های عمومی را در پی داشته است. در این میان صاحبان صنایع فناوری، بیش از سایر مردم آزرده شده اند. آنها از طرفی دوست ندارند مورد جاسوسی واقع شوند و از طرف دیگر نمی توانند جلوی این فرایند را بگیرند. افزون بر این، آنها در واقع خود مسبب چنین وضعیتی هستند و اعتراف به این همدستی برایشان بسیار دشوار است. آنها ناخواسته آلت دست دولت شده اند.
هیچ کس دوست ندارد سیاستمداران فناوری های کنترل بر مردم را ایجاد کنند، اما باید به یاد داشته باشید که اگر دولت فناوری را کنترل نکند، فناوری های نوین، دولت را کنترل خواهند کرد. اینکه دولت از قدرت انحصاری خود به عنوانی ابزاری برای کنترل گوگل استفاده کند، مسلما خوب نیست اما از آن بدتر این است که گوگل از توان انحصاری اش برای اداره کردن دولت استفاده کند. شما ترجیح می دهید چه کسی دولت را اداره کند: سیاستمدارن یا نخبگان عرصه فناوری؟
در سپیده دم انقلاب فناوری اطلاعات، این امید گسترده وجود داشت، که اقتدار گرایان قادر به کنترل فناوری نخواهند بود. اما آنچه اتفاق افتاد فاصله زیادی با این امید واهی داشت. اینترنت نتوانست دولت چین را دموکراتیک کند، اما دولت چین از اینترنت برای دور زدن دموکراسی استفاده کرد. البته کنترل پدیده پیچیده و چندگانه ای همچون وب ، کار ساده ای نیست و نیاز به صرف زمان و هزینه بسیار دارد. به همین خاطر فقط سیاستمداران قادر به انجام آن هستند. با این حال سرعت حرکت فناوری بسیار بیشتر از سیاست است. مردم چین نیز اکنون راه هایی برای رهایی از نظارت های دولتی یافته اند. هنگامی که فناوری از دام کنترل سیاسی فرار کند، سیاستمداران با انتخابی دشوار مواجه خواهند شد : آیا باید خود را با تغییرات وفق بدهند یا همچنان بر رویه گذشته خود پایفشاری کنند؟ در یک سیستم دموکراتیک، مسلما این دولتها هستند که باید خود را با تغییرات سازگار سازند. اما در رژیم های استبدادی اینگونه نیست.

به نظر می رسد بزرگترین مسئله ناشناخته علم سیاست در قرن 21 این است که : اگر دولت همچنان عزم خود را برای برخورد با قدرت غیر قابل کنترل فناوری‌های مدرن اطلاعاتی جزم کند، چه اتفاقی روی خواهد داد؟ به هر حال با وجود تحولات دگرگون کننده عصر فناوری اطلاعات، بسیاری از مردم همچنان علاقه خود را به سیاست حفظ خواهند کرد، اما به نظر می رسد تعداد کمتری از آنها باز هم مایل باشند سیاستمدار شوند. در دنیای جذاب کنونی که مملو از فناوری های نوین است، سیاستمدار بودن به نظر کار بسیار دشواری است.
با تمام این حرفها به نظر می رسد باید به هشداری که بنجامین کنستانت 200 سال پیش داد بیشتر توجه کرد: ما باید به علم سیاست بیشتر توجه کنیم حتی اگر به آن علاقه ای نداشته باشیم. نخبگان سیاسی از بی توجهی ما برای تقویت موقعیت خودشان سوء استفاده می کنند. ما باید با آنها مقابله کنیم اما برای اینکار ابزاری در اختیار نداریم.
دانش برتر آنها درباره علم سیاست ، ما را دربرابرشان ناتوان می گذارد. بنابراین ما برای محافظت از خودمان در برابر حلقه تنگ نخبگان سیاسی، بیش از پیش به علم سیاست و سیاستمدار شدن نیازمندیم.

نقدی بر کتاب علم سیاست، اثر دیوید رانسیمن. نسخه ای بوک 4.99 پوند و نسخه چاپی 8.99 پوند. ترجمه از : ماندانا سجادی

کتابخونه...
ما را در سایت کتابخونه دنبال می کنید

برچسب : کتاب علم سیاست, دیوید رانسیمن, کتاب های جدید, نقد و معرفی کتاب, فناوری و سیاست, نویسنده : فهیمه رحیم نژاد ketabkhoneh بازدید : 390 تاريخ : چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت: 18:17