شاو، نمایشنامه نویسی که بساط سرگرمی و کامجویانه ویکتوریایی را برچید

ساخت وبلاگ

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ـ رضا آشفته: امروز 4 مرداد مصادف با 26 ژوییه 2014 میلادی صد و پنجاه و هشتمین سالگرد تولد جرج برنارد شاو ایرلندی- انگلیسی است. او نمایش نامه نویس، منتقد تئاتر و موسیقی و نظریه پرداز است.

شاو در شهر دوبلین ایرلند به دنیا آمد. پدرش بازرگانی بود که به معاملات گندم اشتغال داشت و از آنجا که سواد چندانی نداشت، تربیت و تعلیم فرزندانش را به عموی خود، که کشیش کلیسای سنت براید بود، سپرد.

داستان هایی که هیچ ناشری آنها را چاپ نکرد
او که در خانواده ای مرفه به دنیا آمده بود، در همان کودکی پدرش ورشکست می شود و پس از آن تلاش بسیار می کند تا شکوه و رفاه خانوادگی را زندگی خود و خانواده اش برگرداند. به همین دلیل موفق نشد به خوبی درس بخواند اما موسیقی را نزد مادرش که معلم آواز بود فرا گفت. او از بیست سالگی دوبلین را ترک گفت. به خواست مادرش به نویسندگی پرداخت و تا بیست و هفت سالگی 5 داستان کوتاه نوشت که موفقیتی برایش نداشت و ناشران هم حاضر به چاپشان نبودند. سپس تا 41 سالگی نقدهایی نوشت که او را به شهرت رساند.

یک روز که برای شنیدن سخنرانی هنری جورج، اقتصاددان سوسیالیست آمریکایی، رفته بود سخت تحت تاثیر قرار گرفت و به مطالعه آثار مارکس و دیگر متفکران این فلسفه پرداخت و شیفته  تغییرات و تحولات سیاسی شد و در انجمن فابیان ها ـ که تشکیلات سوسیالیستی انگلیسی بود ـ به عنوان خطیب و مفسر شروع به فعالیت کرد و نام خود را بر سر زبان ها انداخت.

شاو در 42 سالگی با یک بانوی ایرلندی ازدواج کرد که این خود انگیزه¬ای شد تا در پناه و حمایت همسرش بتواند نمایشنامه بنویسد.

جرج برنارد شاو از راه میان بر انتقاد دراماتیک وارد تئاتر شد. اهمیت آثار نظریه پرداز تئاتر کمتر از ارزش آثار نمایشنامه نویس نیست. بخشی از این آثار در کتابِ تئاتر ما در دهه نود (لندن 1931) جمع آوری شده که در آن مخصوصن مقالات منتشره-اش در مجله شنبه گرد آمده و نیز کتاب بررسی های انتقادی بزرگ (1930) که در آن مقاله  معروف نکات زبده ایبسنیسم اثر شاو را می توان یافت. این مقاله را شاو در 1891 نوشته و در 1913، به هنگام مرگ ایبسن تکمیل کرده است.»

تئاتر مستقل
از 1890 تئاتر انگلستان دچار تحولی بنیادین می شود که ابتدا از سوی تماشاگران رد اما به تدریج پذیرفته می شود. برنارد شاو در کنار اسکار وایلد و گوردن کریگ به نمایش هایی روی می آورند که با همه ویژگی ها یک هدف را دنبال می کرد: «نابودی طرز تفکری که در انگلستان به «ویکتوریایی» شهرت داشت. برنارد شاو، درک کرده بود که چگونه باید شورید، ولی به زودی متوجه شد که با این گونه شورش ها نمی توان کاری از پیش برد و به همین جهت متد دیگری را برگزید. روشی که در آن قانون هم ظاهران رعایت می شد. به این ترتیب ابتدا در انگلستان و سپس در جهان به شهرت رسید. اکنون گروه عظیمی از تماشاگران حاضر بودند درام¬های شورشی او را بپذیرند.

در سال 1890 لندن هم مثل پاریس صاحب کلوبی به نام «تئاتر مستقل» شد و در سال 1891،« جک گرین نخستین سزون «تئاتر مستقل» را با اشباح ایبسن افتتاح نمود. برنارد شاو نیز اولین درام خود خانه های آقای سارتوریوس را برای این تئاتر نوشت.

تئاتر مستقل این ارزش تاریخی را دارد که توانست از برنارد شاو یک درام نویس درست کند و شاو با نوشتن اولین درام خود غوغایی بزرگ تر از غوغای ارواح ایبسن به راه انداخت. خانه های آقای سارتوریوس از لحاظ شکل به هیچ وجه مدرن محسوب نمی شد اما روند و تکنیک آن بسیار جالب توجه بوده و در مجموع نو و انقلابی و از همه مهم تر یک تئاتر سیاسی بود. در این درام شاو از ایبسن پیش می افتد و مانند هاوپتمن در پشت سر او حرکت نمی کند.

خانه های آقای سارتوریوس در رابطه با مردی مالک است که خانه های اجاره ای را به قیمت گزاف در اختیار بیچارگان می گذارد تا اینکه جوانی هم سلک و هم حرفه که او هم سودای مال اندوزی از راه مکیدن خون دیگران را دارد، با دختر آقای سارتوریوی ازدواج می کند و شریک این مرد می شود.

در کتاب روزگاران طلایی تئاتر، علت رد شدن آثار اولیه شاو – خانه مردان مطلقه [خانه های آقای ساتوریوس] و انسان و اسلحه- لذت بردن مردم از آثار اسکار وایلد ارزیابی می شود. لندن فریفته  دیالوگ های هشیار و زخمی کننده ی وایلد شده بود، به خصوص در ارشمندترین اثرش «اهمیت ارنست بودن». واقعیت این که لندن دهه ی نود (1890) می توانست از طرح های ناپخته و مصنوعی چون بادبزن خانم ویندرمیر، زنی فاقد اهمیت، و شوهر ایده آل لذت ببرد و این مساله می تواند نشانگر دلایل عدم رویکرد عمومی، به آثاری از شاو، باشد.

«در کسب و کار خانم وارن (1892)، پول کثیف از فاحشه خانه ها به دست می آید. در این جا شاو تماشاگران ویکتوریایی خود را به این طریق آزار می دهد که دختری با تربیت پوریتانی و متعصب از مادرش جدا می شود. این دختر هنگامی به این کار دست می زند که همه چیز را در مورد مادرش فهمیده است. مادر هم که گذشته پرولتری خود را فراموش کرده و به عنوان قربانی یک تربیت دروغین تنها مانده، به دخترش می گوید:«اگر من می دانستم که عاقبت چنین خواهد شد، بی تردید تو را در یکی از خانه های خود تربیت می کردم.» همین موضوع لرد چمبرلن (نخست¬وزیر) را به شدت عصبانی کرد به طوری که حتا نمایش آن را در اجتماعات خصوصی و در بسته نیز ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت این اثر پس از دو بار نمایش آن، صورت گرفت.

سومین نمایش او در تئاتر مستقل ا «انسان و اسلحه» است که به جنگ بالکان به شکل پیش گوییانه ای می پردازد. پس از این شاو این تئاتر را با هدف پرداختن به تئاتر سنتی ترک کرد.

در سال های 1920 هنگامی که او هفتاد سال داشت جان مقدس را نوشت و این اثر بزرگ ترین درام او برای تئاتر سیاسی بود. آنچه که او را در سال 1890 به یک درام نویس تبدیل کرده بود، در این درام وجود داشت. این اثر نیز در آن سوی کمانی قرار می گیرد که او آن را با نگارش سزار و کلئوپاترا در 1898، آغاز کرده بود. این درام در مقابله با برشت قرار می-گیرد؛ برشتی که تاریخ «جان» او تقریبا بدون شیلر و شاو نوشته شده است، در گذر تاریخی خود با او نیز برخورد خواهیم کرد.

در ژان (جان) مقدس، شاو داستان ژاندارک، که با تاثر و در عین حال با شوخی و طنز نقل شده، یک بخش جالب افزوده که 25 سال پس از مرگ او اتفاق می افتد و از او پیشگامی برای پروتستانیسم و ناسیونالیسم می سازد

کمدی نویس
جی.بی. پریستلی شاو را کمدی نویسی بزرگ پس از مولیر می داند چرا که نمایش نامه هایش سرشار از تازگی، روح جنبش و نیروی فوق العاده زیست است.

کنت مک گاون و ویلیام ملنیتز معتقدند؛ نبوغی که از کمدی¬های شاو: کاندیدا، شاگرد شیطان، سزار و کلئوپاترا، انسان و ابرمرد، سرهنگ بارابارا، مشکل دکتر، اندروکلیس و شیر و پیگمالیون می تراوید، متاسفانه بعد از سنت جان (جان مقدس) در سال 1923 از یادها رفت. با وجود این، و در برابر فرا رسیدن درام های اجتماعی گیلزورتی، آثاری مانند جعبه ی نقره ای، عدالت، بازی سطحی، وفادار، و فرار، شاو کاملن صحنه را نباخت و مسلما نامش به عنوان بزرگ ترین نمایش نامه نویس مدرن انگلستان به جای ماند.

اورلی هولتن شاو را یک کمدی نویس واقعی می داند که منظوری اجتماعی دارد. به نظرش شاو در جوانی تحت تاثیر ایبسن بوده و به همین خاطر صاحب نظران امروزی گفته اند که احتمالن ایبسن را بد شناخته است:زمانی که شا[و] شروع به نمایش نامه نویسی کرد، مستقیما به مسائل اجتماعی توجه داشت، ولی می خواست به شیوه ای کمدی با آنها برخورد کند به این امید که شاید مردم را اگر نه از راه خجالت دادن که با دست انداختن بتواند به رفتاری صحیح هدایت کرد... تقریبا تمام نمایش نامه های شاو واقع گرایانه است، اگرچه متن واقع گرا به شیوه ی کمدی عرضه می شود.

مارجوری بولتون در تعریف درام معما بر این باور است که این گونه درام، تماشاگران را وادار می کند تا نسبت به مشکلات و پیچیدگی های اخلاقی و اجتماعی حساسیت بیشتری نشان بدهند و درباره شان فکر کنند. لحن دیالوگ ها و تم اصلی اثر در این گونه درام، تا حدی تراژیک است... درام معما در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم شیوع پیدا کرد... بیشتر آثار ایبسن و برنارد شاو زیر مجموعه ی درام معما محسوب می شوند.

وی در این تقسیم بندی گونه های نمایشی می نویسد:« تفاوت عمیقی میان درام معما، درام تبلیغی و درام عقاید نیست اما به نظر من، گونه ای مجزا از درام وجود دارد که عنصر لذت و جذابیت در آن کاملا هوشمندانه تزریق شده است. تفکر و روشن-فکری، دو اصل مهم در این نوع درام است و در میان عقاید مشابه، اندیشه های متضاد به مخالفت برمی خیزند و تضادی آشکار را رقم می زنند. مسائل مطروحه در درام عقاید، از نوعی نیستند که عموما حل و فصل شان می کنیم. راه حلی در کار نیست و ما در تفکری عمیق فرو می رویم. نمایش نامه های بازگشت به متوشالح، مرد و ابرمرد و گاری سیب، اثر برنارد شاو، نمونه های بارز درام عقایدند. در حالی که نمایش نامه های خانه مردان زن مرده و حرفه خانم وارن، از نوع درام معما هستند و ما انتظار داریم موقعیت مذکور در آغاز تعدیل یا ارتقا یابد.

بنابر نظر بولتون، بر اساس تاریخ می شود کمدی هم نوشت اما به دلیل جدیت حوادث تاریخی کمتر این نوع نوشتار نمایشی تجربه شده اما از روزهای طلایی شاه چارلز اثر برنارد شاو، پیاده روی به سوی روم اثر آر. ای. شروود و بسیاری از آثار موریس برینگ به عنوان نمونه¬های کمدی تاریخی مثال می زند.

او همچنین به لحاظ زبان اکثر آثار برنارد شاو را در زمره ی آثار واقع گرا و برخی آثارش مانند پیگمالیون را دارای زبان فصح تلقی میکند.

زن در آثار شاو
در قرن بیستم، جامعه به ارزش های جدیدی از زنان دست یافت و به سبب همین دستیابی به دستاوردهای انسانی است که برنارد شاو موفق به خلقِ شخصیت هایی مانند سنت جان [جان مقدس: درباره ی ژاندارک]، زن سربازی که به عشق بی-اعتنا است، لینا در نمایشنامه وصلت ناجور [ازدواج نامناسب] که هر روز زندگی خود را به خطر می اندازد، و یوی وارن، قاضی زنِ مستقلی در نمایشنامه حرفه ی خانم وارن [کسب وکار خانم وارن]، لاوینیا، قربانی مسیحی در نمایشنامه آندروکلس و شیر و لیسیستراتا، وزیر مونث در نمایشنامه  گاری سیب [بار سیب] شد. به نظر میآید که برنارد شاو، عنصر عشق را به عنوان نیرویی زندگی بخش و چیره دست، تا حدی نادیده گرفته اما هنوز عشق، یکی از درون¬مایه¬های بزرگ درام نویسی است.

آثار شاو در ایران
در دهه 30 خورشیدی برخی از این نمایش نامه های شاو در ایران ترجمه و منتشر شده است:

بار سیب (ترجمه ش. تهران-چهر)، سرباز شکلاتی (سیمین دانشور، تهران: امیرکبیر)، بشر عادی و عالی یا بشر و مافوق بشر (هاشم کاشف، تهران: بنگاه شاهین و هدایت الله فروهر، تهران: صائب، 1344)، خانه های اجاره ای (ف.پ. زاگرس، تهران: توپ، 1334).

در دهه 40 خورشیدی هم بزرگ علوی کسب و کار میسیز وارن (تهران: اندیشه، 1340)، هوشنگ نظامی بانوی زیبای من یا پیگمالیون (تهران: سپهر، 1343) و شجاع الدین شفا نیز کاندیدا (تهران: معرفت، 1347) را منتشر کردند. در دهه 50 هم همایون نوراحمر درام کوچک را ضمیمه چند نمایشنامه دیگر (تهران: بامداد، 1350)، محمدنقی علی¬شاهی آناژنسکا امپراتریس بلشویک را ضمیمه پایان آغاز از شون اوکیسی (تهران: بابک، 1352)، محمود حیدریان ژاندارک یا جان مقدس (تهران: گام، 1354) و جواد شیخ الاسلامی نیز مرد و سونوشت (تهران: خوارزمی، 1354) را ترجمه و منتشر کردند.

در نگارش این مقاله از منابع فوق استفاده شده است:
بولتون، مارجوری، کالبد شکافی درام، برگردان: رضا شیرمرز، تهران: نشر قطره، 1383.

خلج، منصور، درام نویسان جهان، تهران: انتشارات سوره مهر، 1387.
لکلرک، گی، و د سولیر، کریستف، ماجراهای جاویدان تئاتر، برگردان: نادعلی همدانی، تهران: نشر قطره، 1381.

مک گاون، کنت، و ملنیتز، ویلیام، روزگاران طلایی تئاتر، برگردان: بزرگمهر رفیعا، تهران: نشر قطره، 1383.

ملشینگر، زیگفرید، تاریخ تئاتر سیاسی، ج 2، تهران: انتشارات سروش، چ سوم، 1388.

هابارت، مایکل، دائره المعارف پلئیاد، مقاله: بریتانیای کبیر، برگردان: نادعلی همدانی و صفیه روحی، تهران: چ دوم، 1383.

هورلتن، اورلی، مقدمه بر تئاتر/ آینه طبیعت، برگردان: محبوبه مهاجر، تهران: انتشارات سروش، چ پنجم، 1389

کتابخونه...
ما را در سایت کتابخونه دنبال می کنید

برچسب : جورج برنارد شاو, سرگذشتنامه ها, نویسندگان, نمایشنامه نویسان, منتقدان, نویسنده : فهیمه رحیم نژاد ketabkhoneh بازدید : 894 تاريخ : پنجشنبه 23 مرداد 1393 ساعت: 21:59